Web Analytics Made Easy - Statcounter

گروه هنر ــ یک فیلمساز کودک گفت: برنامه‌سازان کودک به دلیل رویکردهای شخصی که دارند دنیای کودکان را نمی‌شناسند و نمی‌دانند که کودک در هنگام تماشای برنامه به دنبال شادی، نشاط و تفریح است و به دنبال حل پارادوکس‌ها و معضلات نیست.

کیانوش دالوند، فیلمساز کودک در گفت‌‌‌وگو با ایکنا درباره وضعیت حاکم بر این ژانر سینمایی اظهار کرد: سینمای کودک، سال‌هاست به فراموشی سپرده شده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!
این در حالیست که تصمیم گیرندگان فرهنگی کشور با سیاست‌گذاری‌های غلط خود یک حوزه کاملاً استراتژیک و قدرتمند را به حاشیه برده‌اند و این در حالیست که در مقطعی فیلم‌های کودک به جامعه نشاط تزریق می‌کردند.

وی افزود: افول سینمای کودک دلایل بسیاری دارد، اما یکی از مهمترین آن‌ها بی‌توجهی به سینمای انیمیشن است، این ژانر سینمایی در اذهان بسیاری از تصمیم‌گیرندگان به‌عنوان یک گونه جدی مورد توجه قرار نمی‌گیرد و فیلمسازانی که در این زمینه کار‌ می‌کنند ترجیح می‌دهند به سمت آثاری سوق پیدا کنند که از دید مدیران جدی تلقی می‌شوند.   هالیوود برای مخاطب جهانی فیلمسازی می‌کند

این کارگردان تولیدات سینمای غرب در این زمینه توضیح داد: سینمای غرب به ویژه هالیوود در این حوزه بسیار پر کار است و مخاطبان جهانی دارد. کودکان ایرانی نیز جزیی از این طیف گسترده‌اند اما نکته اینجاست که چرا کودکان جذب محصولات خارجی می‌شوند؟ پاسخ آن روشن است زیرا ما نتوانسته‌ایم علاقه‌مندی و نیازهایشان را در آثارمان ترسیم کنیم. 

این کارگردان تأکید کرد: جامعه ما با مدیران پیر اداره می‌شود و در این شرایط به انرژی نسل جوان توجهی نمی‌شود و این امر واقعیتی غیر قابل کتمان است که ریشه آن را باید در فرهنگ جستجو کرد. زیرا این تفاوت سبب می‌شود، هر آنچه کودک به آن اهمیت می‌دهد از نگاه ما بی‌اهمیت باشد اما ما به شیوه‌های مورد نظر خود الگو‌پردازی و اسطوره سازی می‌کنیم که با جهان کودکان فاصله زیادی دارد، این اتفاق سبب می‌شود کودکان قهرمانانشان را دوست نداشته باشند و در شرایط حاد‌تر حتی به ملیت خود علاقه‌مند نباشد، در حالی‌که این نگاه در کودکان آمریکایی عمومیت ندارد   دالوند اضافه کرد: کودکان آمریکایی در تمام آثار سینمایی شاهد آن‌اند که قهرمانان آمریکایی دنیا را نجات می‌دهند این شخصیت‌ها یا آمریکایی‌اند یا در آمریکا زندگی می‌کنند، حتی سوپرمن که از سیاره‌ای دیگر آمده، در آمریکا زندگی می‌کند. ابر قهرمان‌ها که به صورت جهانی تولید می‌شود به روی همه کودکان تأثیر دارند، اما در عوض ما به جای این‌که این موقعیت را درک کنیم و به فکر تولید باشیم دائماً نقد می‌کنیم که چرا رویه آن‌ها به این شکل است، بی‌توجهی به اسطوره‌سازی تنها یک بخش ماجراست زیرا ما در بخش‌های دیگر هم به این موضوعات ورود نمی‌کنیم و این شخصیت‌ها برای کودکان نهادینه نمی‌شود. 

این فیلمساز با ذکر جمله‌ای از «آیزن اشتین»، فیلمساز روسی گفت: «بزرگترین دستاورد آمریکا برای دنیا میکی‌ماوس است». این جمله بیانگر اثرگذاری این تولیدات است و البته درد آنجاست که ما جز ۵ یا ۶ کشوری هستیم که توانایی فعالیت در حوزه انیمیشن را داریم، اما از این ظرفیت استفاده نمی‌کنیم نتیجه آن خواهد شد که استعداد‌های ناب انیمیشن ایران را ترک می‌کنند و در سایر کمپانی‌های جهان مشغول به فعالیت می‌شوند.    وی با بیان این‌که با داشتن بزرگانی چون سعدی، حافظ، فردوسی و... چگونه می‌توان در اسطورسازی منفعل بود، بیان کرد: ایران اسلامی کشوری سرشار از قهرمانان اسطوره‌ای و باستانی است. تنها یک شاهنامه کافیست تا بتوانیم برای کودکان‌مان آثار فراوانی تولید کنیم، اما افسوس که اهمیت این موضوع را درنیافته‌ایم و حتی گاهی با آن مقابله کرده‌ایم! درست است برخی آثار غربی فرهنگ ما را نشانه گرفته‌اند، اما این‌که بخواهیم مانند دشمن به آن‌ها نگاه کنیم راهکار مناسبی نیست.
وی افزود: چرا فرزند من نباید «مرد آهنی» را باور کند، آیا توانسته‌ایم شخصیتی  در سطح به او معرفی کنیم؟ البته ما در گذشته نه چندان دور آثاری نظیر «گربه آوازه خوان»، «گلنار»، «شهر موش‌ها» و... داشتیم، ولی متأسفانه کودکانمان را از داشتن این حداقل‌ها محروم کرده‌ایم.

کارگردان انیمیشن «ناسور» در پاسخ به این سؤال که چگونه می‌توان تهدید‌هایی فرهنگی را در سینمای کودک تبدیل به فرصت کرد؟ گفت: متأسفانه ما تاکنون منفعل عمل کردیم و فرصت‌ها را به تهدید بدل کرده‌ایم. مثلاً  آن‌چه در سیستم آموزشی به کودکان می‌آموزیم، تنها بخشی از نیاز‌های او را تأمین می‌کند و بخش عظیمی از اطلاعات برای او کارایی ندارد و سیستم آموزشی از روی اجبار این روند را پیش گرفته است.    قصه‌گویی برای کودک باید با زبان خودش باشد
این سینماگر متذکر شد: کودکان رسانه را به خوبی درک می‌کنند و ما باید این موضوع را بپذیریم اما مسئله اینجاست که آن‌ها الگویی برای مقایسه ندارند تا بتوانند از میان آن‌ها انتخاب کنند، نکته بعدی این است که کودک در آثار کودکانه به دنبال غم یا پارادوکس نیستند، بلکه بیشتر شادی را طلب می‌کند. در همین زمینه «برونوو بتلهایم» روانشناس آمریکایی می‌گوید؛«وقتی افسانه برای کودک تعریف می‌کنید به هیچ‌عنوان نباید تحلیل‌های خودتان را با قصه ترکیب کنید»،  اما برخی والدین این کار را می‌کنند و بخش‌هایی از قصه را به دلیل اینکه از دیدگاه خودشان برای کودک مضر است از قصه حذف می‌کنند.

وی در پایان تأکید کرد: اگر قصه عاشورا را برای کودکان با زبان و دنیای خودشان بیان کنیم، کودک در آینده مفهوم حماسه را درک می‌کند، اما اگر بخواهیم در همان کودکی این حماسه را برایش بازگو کنیم او درک چندان درستی از آن نخواهد داشت. اتفاقی که هم اکنون در بین بسیاری از کودکان رخ می‌دهد و هیچکس هنوز راه حل دقیقی برای آن نیافته است.    گفت‌و‌گو از داوود کنشلو انتهای پیام

منبع: ایکنا

کلیدواژه: سینمای کودک

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۶۴۸۳۴۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مزخرفاتی که می‌گویند چرا در دیوان حافظ نام ایران نیست، بها ندهید/ قسم‌تان می‌دهم هر روز برای کودک خود دو بیت از «بوستان» بخوانید

ماهرخ ابراهیم‌پور: مراسم نکوداشت دکتر اصغر دادبه، استاد بازنشسته‌ی دانشگاه علامه و حافظ‌شناس نامی دوشنبه ۱۷ اردیبهشت در خانه‌ی اندیشمندان و علوم انسانی برگزار شد.

اصغر دادبه در ۱۸ اسفند ۱۳۲۵ در شهر یزد در خانواده‌ای ادب‌پرور به دنیا آمد. او پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی به تهران آمد و بعد از دریافت دیپلم، در دانشگاه تهران در رشته‌ی الهیات مشغول به تحصیل شد. او کارشناسی ارشد و دکتری خود را هم در همین رشته ادامه داد. دادبه در زمان تحصیل از محضر استادان بنامی چون امیرحسن یزدگردی، مهدی حمیدی شیرازی، احمد مهدوی دامغانی و امیرحسین آریانپور بهره برد. او پس از پایان تحصیل در دانشگاه‌های تهران به تدریس پرداخت. از جمله تدریس فلسفه‌ی اسلامی و ادبیات عرفانی در دانشگاه علامه طباطبایی و مدیر گروه ادبیات دایره‌المعارف بزرگ اسلامی، هم‌چنین مدیر گروه زبان و ادبیات فارسی در دانشکده‌ی علوم انسانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال.

تحصیل‌کردگان قادر نیستند اشعار فارسی را درست بخوانند!

اصغر دادبه طی سخنانی در مراسم نکوداشت خود گفت: امروز تحصیل‌کردگان ادبیات قادر نیستند به‌درستی اشعار فارسی را بخوانند و به‌درستی شعر بسرایند. در حالی که آن‌ها درس این رشته را در دانشگاه خوانده‌اند. متاسفانه در خانواده‌ها اصرار بر این است که همه‌ی بچه‌ها پزشک و مهندس شوند و آن‌ که از همه‌ی رشته‌ها رانده و مانده به ادبیات می‌آید که معلوم است از او چه هنری خواهد تراوید!

او افزود: همه‌ی این مهندسان و پزشکان هم به فرنگ می‌روند و آن موقع فرنگی به خودش می‌گوید ما که به اندازه‌ی کافی پزشک و مهندس از جهان سوم داریم که خدمت ما را می‌کنند پس خودمان مدیریت بخوانیم و آن‌ها را مدیریت کنیم. در حالی که من کوره‌دهات یزد و کاشان را به صد سفر فرنگ ترجیح می‌دهم و آن‌چه در فرهنگ و ادبیات این مرز و بوم است با هیچ چیز عوض نمی‌کنم. همان کوره‌دهاتی که حالا سعی می‌کنند همه‌ی شکل و شمایلش را فرنگی کنند و خانه‌ی بتنی بسازند و جالب این‌که وقتی بحرانی پیش می‌آید و ناگه زلزله درمی‌گیرد همان خانه‌ی بتونی فرو می‌ریزد و خانه‌ی گلی بر جای خودش می‌ماند!

این استاد برجسته‌ی ادبیات اظهار کرد: زمانی که در موسسه‌ی ایران‌شناسی از ورودی‌های دکتری مصاحبه می‌گرفتیم آن که از رشته‌ی دیگری آمده بود هم شعر می‌دانست هم نثر و هم... اما آن‌ که فارغ‌التحصیل ادبیات بود، دریغ که چند بیت شعر نمی‌توانست به‌درستی بخواند! این شیوه‌ی انتخاب رشته که همه‌ی گل‌درشت‌ها به رشته‌های ریاضی و تجربی بروند و وامانده‌ها به ادبیات روی بیاورند به گنجینه‌ی فرهنگ ما ضربه می‌زند. فکر نکنید همه چیز در تکنولوژی خلاصه می‌شود، چه تمدن‌هایی که فرو ریختند و اثری از آن‌ها نمانده است اما اگر ایرانی تا به امروز برجای مانده به لطف فردوسی، سعدی، حافظ و نظامی و... است.

اصغر دادبه گفت: اگر امروز در مقر سازمان ملل شعر سعدی می‌درخشد، فکر می‌کنید اگر مشابه آن را داشتند، جای‌گزین نمی‌کردند؟ این شعر بیانگر فرهنگ ایرانی است و یک ایران‌دوست باعث شد که این شعر تا سازمان ملل برود. حالا امروز ما هر روز از فرهنگ خود دور و دوتر می‌شویم. دانشجویان ما جز معدودی بوستان و گلستان سعدی را که شیرازه‌ی فرهنگ ما در آن‌ها نقش بسته است حتی ورق نمی‌زنند. در خانواده‌ها از آداب ایرانی خبری نیست.

او ادامه داد: شما را قسم می‌دهم که هر روز برای کودک خود دو بیت از ابیات بوستان بخوانید یا دو جمله از گلستان، به‌راحتی در حافظه‌شان جا می‌گیرد. می‌دانید من شیفته‌ی حافظم و همه‌ی عمر را در حافظ‌شناسی گذراندم، اگر حافظ نبود، سعدی بود، اما اگر سعدی نبود، حافظ هم نبود. حالا فهمیدید چرا در این صد سال این همه حمله به سعدی شد! با سعدی این ادبیات غنی در ذهن کودکان‌مان نهادینه می‌شود و در آینده این فرهنگ کلنگی نمی‌شود و در درون هر ایرانی زنده می‌ماند. من به خاطر دارم پدرم که تحصیلات آن‌چنانی نداشت، در هر حرفش یک ضرب‌المثل بود، همان ضرب‌المثل‌هایی که از آن به عنوان خرد ایرانی یاد می‌شود و امروز کمتر کسی ضرب‌المثل‌های اصیل ایرانی را به خاطر دارد.

این استاد بازنشسته‌ی ادبیات دانشگاه علامه عنوان کرد: امروز در بعضی از شبکه‌های تلویزیون افرادی شعر می‌خوانند که وقتی کلمه پس و پیش و وزن مختل می‌شود، خودشان متوجه نمی‌شوند. حال آن‌که مردم بی‌سواد قدیم اگر کلمه یک میلی‌متر جابه‌جا می‌شد، وزن را تشخیص می‌دادند. لذا آثار فرهنگی در یک کلام «علم آدمیت است و جوانمردی و ادب» مهم است که ما چنین گوهری را فراموش می‌کنیم.

اصغر دادبه در بخش پایان سخنانش با اشاره به دوست داشتن ایران گفت: در هیچ دوره‌ای هیچ‌یک از بزرگان ایران را از یاد نبردند؛ چنان‌که استاد محمد اسلامی ندوشن. مسئله‌ای که در تاریخ جریان داشت و نگرانی از فراموش شدن امری است که نیاکان ما همواره در تاریخ به آن توجه داشتند. لذا به مزخرفاتی که امروز می‌گویند چرا در دیوان حافظ نام ایران نیست، بها ندهید. چون اگر فردی کمی سواد داشته باشند می‌دانند که در دوره‌ی فردوسی و نظامی با واژه‌ی «ایران» به میهن مهر می‌ورزیدند، اما در دوره‌ی‌ بعد به دلیل تحولات سیاسی و اجتماعی چنان که حماسه‌ی بیرونی تبدیل به حماسه‌ی درونی شد، اشاره به ایران از طرق دیگر صورت گرفت؛ یعنی «زبان ملی»، «تاریخ» و «اساطیر و حکمت ملی ایران». من از این سه ضلع به عنوان ارکان هویت ملی یاد کرده‌ام.

او ادامه داد: حافظ لفظ ایران را به کار نبرده است، اما می‌سراید « کِی بود در زمانه وفا؟ جامِ مِی بیار/ تا من حکایتِ جم و کاووسِ کِی کنم» یا «که آگه است که کاوس و کی کجا رفتند/ که واقف است که چون رفت تختِ جم بر باد» پس این حس چه می‌شود؟! کل حکمتی که حافظ به کار گرفته، باعث شده که اشاره به میهن از طریق دو ضلع دیگر هویت ملی صورت گیرد.

۲۵۹۵۷

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1904192

دیگر خبرها

  • مشکلات رفتاری کودکان ۳ تا ۵ ساله را چگونه بر طرف کنیم؟
  • فرهنگ‌سازی با برنامه‌ریزی آموزش و پرورش انجام شود
  • مزخرفاتی که می‌گویند چرا در دیوان حافظ نام ایران نیست، بها ندهید/ قسم‌تان می‌دهم هر روز برای کودک خود دو بیت از «بوستان» بخوانید
  • دلیل اصلی پرخاشگری در کودکان چیست؟
  • معلمان پرچم‌دار زنده نگه داشتن هویت ایرانی اسلامی در کودکان و نوجوانان هستند
  • جای خالی یک سریال ایرانی درباره حسن صباح 
  • کتاب‌های این روزها باب میل کودکان است؟
  • «کودکان اُتیسمی» روی مرز باریک مرگ و زندگی
  • جنین‌هایی که از شکم‌ مادرشان در اینستاگرام کار می‌کنند
  •  تلاش برای شاد کردن کودکان غزه